Deprecated: تابع WP_Dependencies->add_data() از نگارش 6.9.0 از رده خارج شده! دیدگاه‌های شرطی IE توسط همه مرورگرهای پشتیبانی شده نادیده گرفته می‌شوند. in /home/asimegiir/public_html/wp-includes/functions.php on line 6131
بحران تصمیم‌گیری در زمانه‌ی فرسودگی - آسیمگی

بحران تصمیم‌گیری در زمانه‌ی فرسودگی

در بسیاری از زمینه‌ها، آنچه در ایران به‌نام تصمیم‌گیری انجام می‌شود نه حاصل یک فرآیند عقلانی‌ـ‌نهادی بلکه بیشتر واکنشی دیرهنگام به امری پیش‌تر انکارشده است. تصمیم، اغلب نه برآمده از تحلیل، بلکه حاصل ضرورت یا فشار است.
به‌نظر می‌رسد که در طی زمان، بخش‌هایی از ساختار اداری و سیاست‌گذاری، توان خود را برای درک موقعیت و کنش مؤثر، تا حد زیادی از دست داده‌اند. این وضع لزوما نه از فقر دانش و بی‌ایدگی برمی‌خیزد، نه از بدخواهی، بلکه بیشتر از نوعی فرسایش سازمان‌یافته در ظرفیت فهم و اقدام ناشی می‌شود. تصمیم‌گیری، در بسیاری از موارد، به جای آن‌که پیامد دیدن و سنجیدن باشد به واکنش گسسته‌ای بدل شده است که از دل فقدان نهادهای پایدار تحلیل و بازخورد برون می‌آید.
از ویژگی‌های شایع این وضعیت، تاخیر در شناسایی مسائل و اکراه از مواجهه مستقیم با آن‌هاست. نه بدان‌سبب که نشانه‌ها نامرئی‌اند، بلکه چون میان دانستن و خواستن، گسستی مزمن شکل گرفته. در بسیاری از دستگاه‌ها، نوعی گریز از مسئولیت تصمیم وجود دارد که با محافظه‌کاری سازمانی، ترس از تغییر، یا بی‌اعتمادی به پیامدهای احتمالی درهم تنیده شده است.
در بطن این سازوکار، نوعی کوری شناختیِ سیستماتیک نیز شکل گرفته: ناتوانی در دیدن آنچه پیش‌روی ماست نه چون واقعیت پنهان است، بلکه به‌علت ناسازگاری آن با الگوهای ذهنی تثبیت‌شده یا ملاحظات غیرتحلیلی. این کوری، اغلب به‌جای دیدن مسأله، آن را به حاشیه می‌راند یا در قالب‌هایی از پیش‌ساخته بازتعریف می‌کند.
در چنین نظمی فرآیند سیاست‌گذاری بیشتر به مدیریت بقا شبیه می‌شود تا تلاش برای بهبود. هدف، غالبا حفظ وضع موجود با کم‌ترین اصطکاک است، نه بازآرایی یا بازاندیشی در آن. در نتیجه، مسائلی که نیاز به مواجهه و اصلاح تدریجی دارند گاه تا لحظه‌ی بحران نادیده گرفته می‌شوند.
این در حالی‌ست که بخش بزرگی از مسائل امروز، از بحران‌های زیست‌محیطی تا چالش‌های اقتصادی و مهاجرت و البته جنگ، از جنس مشکلاتی‌اند که با تکرار الگوهای گذشته قابل حل نیستند. این مسائل نیازمند ابتکار، خلاقیت و جسارت در طراحی راه‌حل‌های تازه‌اند. اما آنچه در وضعیت فعلی مشاهده می‌شود، اغلب برعکس است: فرسودگی نهادی و ترس از ریسک، فضا را برای فکر تازه و اقدام متفاوت تنگ کرده است. ابتکار در چنین زمینه‌ای نه تنها پاداش نمی‌گیرد که گاه با بی‌اعتمادی یا مقاومت و حتی حذف و تنبیه روبه‌رو می‌شود.
در نهایت، اگر قرار باشد تصمیم‌گیری در ایران حقیقتا راهگشا باشد، گام نخست آن است که رویکرد نهادی تغییر کند و از مدیریت موقت بحران به تحلیل مستمر شرایط، از حذف صداهای متفاوت به ساختارهای متکثر ادراک و از تصمیم‌گیری‌های متمرکز و واکنشی به فرآیندهایی عقلانی، شفاف، و علمی‌شده روی آورده شود.
بدون این دگرگونی در فهم، ما در چرخه‌ی تکرار گذشته اسیر خواهیم ماند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا